کیهان

... چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ...

کیهان

... چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ...

وقتی سخنران سبزها عبیداله بن زیاد را سردار رشید می خواند ( ویژه)

همزمان با تحرک ناکام گروهک های نفاق برای سوءاستفاده از روحیات عاشورایی ملت ایران، یک ضدانقلاب مقیم نیویورک صادقانه به یزید ابراز ارادت کرد و حق را به جانب وی داد.
عبدی کلانتری که با بسیاری رسانه های ضدانقلاب همکاری دارد در مقاله ای که از سوی رادیو زمانه و سکولاریسم نو منتشر کرد، تصریح کرد: براساس چه معیاری می توانیم روشن کنیم خلافت حسین بر حق بود یا خلافت یزید؟ یزید خلیفه رسمی اکثریت مسلمانان بود و از سوی حسین بن علی]ع[ متهم به شرابخواری و سگ بازی ]بوزینه بازی[ شده است. در دستگاه قدرتی که می رفت جانشین امپراتوری ساسانی شود و دوران شکوه را بیاغازد، فرهنگ آریستوکراتیک ]اشرافی[ شراب، جنگاوری و اهلی کردن حیوان باید امری عادی تلقی می شد و درجه پیشرفته فرهنگ شهری را در برابر طرز تفکر بسته بادیه نشین به نمایش می گذاشت. آیا یزید و معاویه غاصب بودند؟ در تاریخ نگاری شیعه پیشاپیش، فرض بر حقانیت و مشروعیت اهل بیت باید می بود. در نتیجه هر کس ولو با اجماع ریش سفیدان «انتخاب» شده و به خلافت رسیده باشد، باز هم غاصب به شمار می آید. این هیچ استدلال عقلی ندارد.
این عنصر ضدانقلاب که در جریان حمایت چند ماه پیش از جنبش سبز در نیویورک، جزو حاضران و سخنرانان مراسم حلقه ضدانقلاب - در کنار عناصری چون گوگوش- به شمار می رفت، همچنین مدعی شد «واقعه کربلا نزاع داخلی بر سر قدرت بود اما از سوی شیعیان تبدیل به خیالواره و افسانه و اسطوره دادخواهی شد.
عبدی کلانتری همچنین عبیداله بن زیاد که در تاریخ از وی و پدرخوانده اش زیاد به عنوان «دعی» (نامشروع زاده شده) و جنایتکارانی قسی القلب یاد می شود، تجلیل و تکریم کرد و نوشت: تدبیر به موقع یزید و رشادت سردار او ابن زیاد که برای جلوگیری از فتنه توطئه گران به کوفه اعزام شد، حمایت کوفیان را از حسین ]علیه السلام[ تضعیف و خنثی کرد. تاریخ نگاری شیعه از به کار بردن صفاتی چون درایت برای مسلمانان اکثریتی پرهیز دارد. در روایت آنها سرداران مسلمان زیرک و کاردانی چون ابن زیاد، ملعون نام می گیرند. اگر از دید اسلام یونیورسال در پهنه تاریخ به واقعه بنگریم، قیام حسین فتنه ای بیش نبود که دارالاسلام را در برابر دارالحرب از درون تضعیف می کرد... عبدالکریم سروش با جدا کردن 2 مفهوم ولایت باطنی و ظاهری، مشروعیت دینی را از ولایت ظاهری و فقه سلب می کند. معنای سخن سروش این است که حتی معصومانی چون علی و حسن و حسین و سایر امامان در مقام امامت و رهبری سیاسی جایز الخطا بودند. نظریه سروش استحقاق رهبری سیاسی را از حسین در برابر یزید می گیرد.
این عنصر ضدانقلاب در عین حال در پایان امیه بازی و یزیدنوازی با تلخکامی نوشت: در انقلاب بهمن 57 آیت الله خمینی و جنبش اسلامگرای او، به نحو موثری از اسطوره عاشورا بهره بردند و این بار به جای شهادت در صحرای کربلا، با پیروزی انقلاب، دولت تئوکراتیک شیعی را در ایران تاسیس نهادند.
جانبداری این ضدانقلاب لائیک از یزید به واسطه بازی کلمات و مغالطه در حالی است که به شهادت تاریخ یزید به زور شمشیر و قتل و جنایت از مردم و خواص بیعت می گرفت و معلوم نیست این مهره لائیک و مدعی دموکراسی چگونه عنوان «خلیفه رسمی اکثریت» به سفاک جنایتکاری چون یزید می دهد. اما هنگامی که وی از موجود ملعونی با مختصات ابن زیاد با عنوان «سرداری رشید که با توطئه و فتنه مقابله کرد» یاد می کند، معلوم می شود که باطن عناصر از این دست چه قدر با خوی وحشی گری و جنایتکاری آل امیه گره خورده است و چرا این طیف از ضدانقلاب زیر بیرق امویان و یزید و عبیداله و شمرهای روزگار جمع شده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد