کیهان

... چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ...

کیهان

... چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ...

کار اسرائیل تمام است

«دیوید بن گوریون» نخست وزیر رژیم اشغالگرقدس پس از اعلام رسمیت این رژیم جعلی، در پایان جنگ شش روزه و جنگ رمضان (یوم کیپور) جمله ای دارد که بسیار قابل تأمل است. او می گوید: «اسرائیل می تواند 100 نبرد را ببرد و بازهم مشکلاتش باقی باشد؛ اما اگر فقط یک نبرد را ببازد، به معنی مرگ آن است.»

این سخن «بن گوریون» را نباید ساده تلقی کرد. او بخوبی از ریشه های تاسیس رژیم صهیونیستی و ساختار و ساز و کارهای داخلی و خارجی آن آگاه بود و بر اساس یک برآورد منطقی و حساب شده این ارزیابی را کرده بود. البته او حق داشت وقتی پایان جنگ شش روزه ای را دیده بود که در آن تمام ارتشهای عربی به صورت متحد وارد عمل شدند و کاری از پیش نبردند و جنگ رمضانی را دیده بود که همان ارتشها به اضافه تجهیزات نظامی گسترده زمینی و هوایی شوروی هم موفق نشدند اسرائیل را به مرزهای سال 1967برگردانند.

زندگی ننگین و سراسر جنایت نخست وزیر رژیم صهیونیستی در اوایل دهه 70 میلادی خاتمه یافت و روزهایی را ندید که انتفاضه جوانان فلسطینی عرصه را بر اسلاف او تنگ کرده است.

او در زمانی مدیریت رژیم اشغالگر را به عهده داشت که دولت ایالات متحده در پی قطع نفت کشورهای اسلاف آشکارا جرأت حمایت سیاسی و نظامی از صهیونیستها را نداشت و ژنرال دوگل در فرانسه، زیرکانه می کوشید خود را به هر دو طرف، بی تعهد نشان بدهد.

او و نظامیان اسرائیل در آن سالها- بجز در میدان جنگ- کمتر جسارت این را داشتند که به نسل کشی فلسطینیان دست بزنند چرا که مجبور بودند تا مدتها در این زمینه دست به عصا راه بروند و خیلی وقیحانه خود را با افکار عمومی مردم جهان مقابله نکنند.

بن گوریون نبوده است در زمانی که در فلسطین و لبنان در اردوگاه ها و روستاهای کوچک چون صبرا و شتیلا و قانا که تنها آوارگان یا کشاورزانی زحمتکش را در خورد جای داده بود، زنان و کودکان بی دفاع را قتل عام کردند، و ندیده بود که تمام قدرتها بدون استثناء چشمان خود را بر روی این جنایات بستند یا وقیحانه از آن دفاع کردند. آیا پیروزی در آن شرایط سخت تر بوده است یا در این وضعیت؟

سالها بعد، در شرایطی که کشورهای عربی نه متحد علیه اسرائیل که متحد علیه رزمندگان مقاومت ضدصهیونیستی بودند، رژیم پوشالی صهیونیستی از یک گروه از جوانان مسلمان لبنانی که 33 روز تمام در مقابل تمام تجهیزات زمینی و هوایی و دریایی قدرتهای جهان که به او حمله کرده بودند و آنها با توکل به خدا و قرآن و اسلام در برابرشان چون کوه ایستاده بودند، شکست خورد نه از آن شکستهای مقطعی چند روزه در جنگهای قبلی که آخرش با پیروزی صهیونیستها تمام می شد، شکستی که دنباله آن، سقوط پی در پی فرماندهان و وزیران مسئول در جنگ بود.
دیروز درست 60 سال از آن «بعدازظهر نحس» می گذرد، ساعت4 و 30 دقیقه بعدازظهر 14 می 1948 نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در گالری نمایش یک موزه شورای ملی یهودیهای فلسطین را تشکیل داد و تاسیس دولت غرب خواسته اسرائیل را اعلام کرد و رژیمی را نیمه شب از بریتانیا تحویل گرفت.

شاید دیشب صهیونیستها شصتمین سال حیات نکبت بار خود را جشن گرفته باشند، اما می دانند تا طلوع صبح آزادی فلسطین چند صباحی بیش باقی نمانده است.

این اعتراف دائمی خاخامهای یهودی و حتی برخی رؤسای جمهور سابق آمریکا هم هست که اتفاقاً با رای همان صهیونیستها به ریاست رسیده بودند و تنها بن گوریون نبود که حساب شده گفته بود: اگر اسرائیل فقط یک نبرد را ببازد، مرگ خود را رقم زده است.

این ناقوس مرگ اکنون مدتهاست که به برکت مقاومت جوانان دلاور حزب الله و حماس که از بسیجیان نهضت بیداری اسلامی الگو گرفته اند، به صدا درآمده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد