کیهان

... چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ...

کیهان

... چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ...

نخبه دوم خردادی !!!

گفت: دیروز یکی از عوامل آشوب در دانشگاه امیرکبیر بعد از مشاهده انبوه دانشجویان بسیجی و از ترس لو رفتن، با لباس و کیف زنانه قصد فرار داشت که بیرون دانشگاه دستگیر شد.

گفتم: این حیوونکی ها فقط بلدند برای سطل های زباله شاخ و شونه بکشند و کیف زنان بی دفاع را قاپ بزنند.

گفت: همین شخص، پیش از این هم در یک نشریه دانشجویی به اسلام اهانت کرده و بازداشت شده بود.

گفتم: حالا چطوری شناسایی شده؟

گفت: قصد داشته مثل بنی صدر با لباس و آرایش زنانه فرار کنه ولی ظاهرا چون ماشین ریش تراش در دسترس نبوده، دستش رو روی سبیلش گذاشته بود که...

گفتم: یارو رفت دکتر و گفت؛ آقای دکتر از صبح تا حالا کمرم راست نمیشه! دکتر نگاهی بهش انداخت و گفت؛ جادگمه ای یقه پیرهنت رو به دگمه شلوارت زدی؟!

سران فتنه در سوراخ موش

آشوبگری های پراکنده پیاده نظام آمریکا در ایران روز گذشته در حالی انجام شد که هیچ کدام از سران فتنه جرئت حضور در جمع دوستان خود را نیافتند.

از چند هفته پیش تمامی رسانه های وابسته به سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس از جمله بی بی سی فارسی و تلویزیون صدای آمریکا تمام ظرفیت های خود را بر تحریک مردم در جهت حمایت از جریان فتنه به کار گرفته بودند اما حوادث 16 آذر امسال نشان داد نه فقط مردم ایران اعتنایی به این تبلیغات نکردند بلکه سران فتنه هم آرام آرام در حال تکاپو برای یافتن کنج عافیت- بخوانید سوراخ های موش- هستند.

میرحسین موسوی که غروب روز 15 آذر با صدور بیانیه ای از مردم خواسته بود در روز 16 آذر به «جنبش سبز»(!؟) بپیوندند دیروز ترجیح داد در خانه بنشیند و برای همراهی با تعداد اندک آشوبگران حتی یک قدم هم برندارد. برخی از اطرافیان جریان فتنه طی روزهای اخیر به شدت به موسوی اعتراض کرده بودند که چرا در روز 13 آبان حتی سرش را از پنجره هایی که در آن اقامت داشت بیرون نیاورده است!

دیروز از مهدی کروبی هم که طی هفته های گذشته سعی کرده بود چهره یک شعبان بی مخ کامل را از خود به نمایش بگذارد، نشانی نبود. گزارش های رسیده به خبرنگاران کیهان حاکی از آن است که درون خانواده کروبی درباره حضور یا عدم حضور او در آشوب های 16 آذر اختلاف وجود داشته و وی نهایتاً به این نتیجه رسیده که در خانه ماندن بهتر از هر کار دیگری است. کروبی اخیراً در برخی ملاقات های خود از این موضوع که خاتمی و موسوی او را گوشت دم توپ کرده اند و او را برای حضور در خیابان تحریک می کنند بی آنکه خود انگیزه ای برای این کار داشته باشند، شدیداً گله کرده بود.

محمد خاتمی هم که از یکی دو روز قبل به برخی اطرافیان خود گفته بود در مراسم روز 16 آذر شرکت نخواهد کرد، با به نمایش گذاشتن اوج فرصت طلبی دیروز در هیچ تجمعی حاضر نشد. خاتمی اخیراً تاکید کرده است که 16 آذر به ما ربطی ندارد و بیشتر در پی آن است که رفتارهای خائنانه خود در ایام انتخابات را رفع و رجوع کند.

در مجموع به نظر می رسد عدم حضور سران فتنه در تجمعات روز 16 آذر اولا نشان دهنده آن است که این افراد به رویگردانی مردم از خود باور قطعی پیدا کرده اند و ثانیاً ترجیح می دهند با به میدان کشاندن برخی جوانان دانشجو و امثال آنها خود از پرداخت هرگونه هزینه ای اجتناب کنند.

وزیر ارشاد خاتمی به مزدوری رژیم صهیونیستی اعتراف کرد

شبکه راه اندازی شده از سوی عطاء ا... مهاجرانی و محسن کدیور علناً از وابستگی مدعیان آزادیخواهی و اصلاح طلبی به قدرت های غربی و ارتزاق از سوی آنها حمایت کرد.

«جرس» که توسط شبکه ای شامل مهاجرانی، کدیور، عبدالعلی بازرگان، برادران صدر و چند روزنامه نگار زنجیره ای راه اندازی شده، درباره «رابطه اپوزیسیون با دولت های غربی و آمریکا» نوشت: یکی از بحث انگیزترین مسائل، رابطه فعالان سیاسی با دولت های غربی به ویژه آمریکاست. پس از دیدار فعالان سیاسی با مقامات کشورهای غربی، موج اعتراضات و شماتت ها برمی خیزد اما به دلیل واقعیت های سیاسی، این دیدارها ادامه یافته و اتهامات نیز مانع رشد این روابط نشده است.

محمد-ب از عناصر ضدانقلاب مقیم واشنگتن که مدعی گرایش به فعالیت های ملی- مذهبی است اما از عناصر وابسته به محافل دولتی در آمریکا محسوب می شود، در این مقاله معطوف به «عادی سازی نوکری آمریکا» ادامه می دهد: فعالان سیاسی خارج از کشور دو طیف هستند. طیف اول جماعتی آرمانگرا هستند بی آنکه به قدرت عملی و سیاست واقعی برای جانشینی حکومت بیاندیشند. در نگاه آنها هرگونه تماس با دولت های خارجی مطرود بود. این جو چنان حاکم بود که سلطنت طلب ها و بازماندگان حکومت پیشین را یکسره نوکر دول بیگانه می خواندند. طیف دوم دو دسته اند، یکی دولتمردان و وابستگان به حکومت پهلوی که از همان روزهای اول انقلاب از کشور خارج شدند دیگری، اصلاح طلبانی که اواخر دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی ترک وطن کردند و بیشتر در آمریکا سکنی گزیدند. طیف دوم برخلاف طیف اول عملگرا و واقع بین بودند لذا به جای قهر با قدرت های بیگانه به دنبال رابطه با آنها هستند و صد البته این لزوماً به معنای خود فروشی نیست... این طیف نه تنها مراوده با دولت ها را راه سیاست عملی می داند بلکه می خواهد از این طریق زندگی اش را هم تامین کند ]![ لذا اینان با آمدن به خارج، در صدای آمریکا یا تینک تانک ها (مخازن فکری) مشغول کار شدند یا برای طرحی بودجه ای می گیرند و بعد هم چون می خواهند به کنفرانس های مختلف بروند، مخارج سفرهایشان باید تامین شود. در حالی که عمده فعالان سیاسی طیف اول با کارهای شخصی امرار معاش می کرده و می کنند از رانندگی تاکسی و کار در رستوران تا کارمند یک مؤسسه فنی یا تجاری بودن تا تدریس در دانشگاه ها. عموماً در این سفرها در منزل یکی از میزبانان اتراق می کنند.

این همکار سایت جرس اضافه می کند: درجه تمایل و همکاری با دول غربی نیز متفاوت است. برخی همه تکیه عملشان این روابط است و به شدت به دنبال برقراری رابطه با مقامات غربی بویژه دولتمردان آمریکا هستند و از آنجا که همه امیدشان به امکاناتی است که این دولتمردان در اختیارشان می گذارند، لذا هر دری را می کوبند و معمولاً بهترین رابطه را با نومحافظه کاران و اسرائیلی ها دارند. این افراد میزان موفقیت خود را با درجه نزدیک شدن به دول غربی و مورد توجه و مشاوره قرار گرفتن آنان می سنجند، اما برخی از افراد طیف دوم با احتیاط و با حفظ استقلال نسبی ممکن با این مقامات رابطه برقرار می کنند و می کوشند که کارگزار دول غربی نشوند و چون نمی خواهند انگ همکاری با دول غربی، بویژه آمریکا را بخورند، تا حد ممکن از افشای این دیدارها پرهیز می کنند.]![ بیشتر افراد طیف دوم بر آن هستند که در عصر جهانی شدن روابط تعریف شناخته شده پیشین از استقلال سنتی، ناکارا و غیرواقعی است]![

وی در پایان نتیجه گرفت: «گویی دو راه بیشتر در پیش روی فعالان سیاسی نمانده است یا پاک و آرمانگرا اما کم تأثیر بر سیاست های عملی باشند یا کارگزاری دول غربی که از لوازم آن مراعات خواسته های آنان است که به هر حال دولتیان به هیچ کسی برای رضایت خدا کمک نمی کنند و اصل برای آنان تامین منافع کشورشان است و به هر توصیه و ارائه راهی از آن زاویه نگاه می کنند از جمله در آمریکا لابی اسرائیل نقش مهمی در قبول و رد این افراد دارد و می کوشد نگذارد کسانی که با سیاست های بنیانی آن در تضاد هستند بال و پر بگشایند و به کنفرانس ها دعوت شوند

گفتنی است طیفی از مدعیان اصلاح طلبی پس از در پیش گرفتن انواع افراط گری ها و بازی در پروژه های دشمن به خارج از کشور رفته اند و در کشورهای آمریکا و انگلیس و... اقامت گزیدند و علناً تحت حمایت دولت های استکباری قرار گرفتند که عناصری نظیر مهاجرانی، کدیور، موسوی خوئینی، حقیقت جو، افشاری، نبوی، گنجی، مخملباف و... از آن جمله اند.

سایت جرس چند روز پیش هم در مقاله ای جنگ روانی سعودی- صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی در قالب ایران هراسی و شیعه هراسی را مورد حمایت قرار داده و نسبت به نفوذ کشورمان در منطقه ابراز نگرانی کرده بود!

گفتنی است که پیش از این ارتباط برخی از عوامل دست اندرکار نشریات موهن دانشگاه امیر کبیر با سازمان منافقین افشا شده بود.

قاچاق و سلاخی هدیه ویژه دولت نارنجی به رژیم صهیونیستی (خبر ویژه)

طی 2 سال گذشته، 25 هزار کودک اوکراینی به فلسطین اشغالی قاچاق شده اند تا اعضای بدن آنها توسط رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار گیرد.

این خبر چند ماه پس از افشاگری مطبوعات سوئدی مبنی بر جنایات رژیم صهیونیستی علیه پیکرهای مردم و کودکان فلسطینی و تجارت اعضای بدن آنها منتشر شد و باعث اعتراض های گسترده در اوکراین شد. سفارت رژیم صهیونیستی در کیف اوکراین، هفته گذشته شاهد تجمع و اعتراض وسیع مردم به اقدام جنایتکارانه صهیونیست ها در خروج 25 هزار کودک اوکراینی و تجارت اعضای بدن آنها بود. معترضان اوکراینی شعار می دادند اینجا غزه نیست اما حاکمان اسرائیل سعی دارند کنترل اوکراین را به دست بگیرند.

رسانه ها و مقامات رژیم صهیونیستی در واکنش به این خبر تکان دهنده، تنها مدعی شده اند که این موج تازه ای از یهودی ستیزی است و از سوئد به اوکراین سرایت کرده است.

خبر ترانزیت 25 هزار کودک اوکراینی به سرزمین های اشغالی فلسطین طی 2 سال اخیر، توسط یک نویسنده و پروفسور اوکراینی و در کنفرانسی که چند روز قبل در اوکراین برگزار شد، منتشر شد. ویچسلاو گودوین استاد فلسفه و نویسنده اوکراینی می گوید این کودکان به اسرائیل برده شدند تا اعضای آنها به عنوان قطعات یدکی استفاده شود. این یک نسل کشی آشکار است.

روی کارآمدن دولت نارنجی در اوکراین پس از کودتای مخملین آمریکا، باعث گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی و آمریکا در این کشور شده است. آمریکایی ها نیز در این مدت دست به کار غارت معادن اورانیوم اوکراین با ثمن بخس بوده اند.

سردبیر فراری سایت مشارکت دوستان خود را شرمنده کرد (خبر ویژه)

فرزند فراری یک عنصر فراکسیون مشارکت در مجلس ششم، به خاطر خوش خدمتی هایش به دستگاه های اطلاعاتی غرب، از رئیس مجلس آلمان جایزه گرفت. حنیف مزروعی که ماه هاست فراری است تا چند هفته پیش سایت رسمی حزب مشارکت (نوروز) را اداره می کرد و با هدایت عناصر خارجی، پروژه کشته سازی و رساندن آمار قربانیان آشوب های خیابانی تا مرز «72 تن» را برعهده داشت.

نامبرده جایزه مذکور را با حضور در برلین دریافت کرد طرف آلمانی مدعی شد این جایزه را به خاطر حقوق بشر به مزروعی می دهد.

اقدامات رسوای حنیف مزروعی در کشته سازی جعلی که با تکذیب های مکرر کشته های دروغین - کسانی نظیر سعیده پورآقایی، ترانه موسوی، احمد کارگرنجاتی، محسن ایمانی و ... - همراه بود، باعث اعتراض های شدید در میان طیفی از اصلاح طلبان قرار گرفت و حتی کروبی با همه تندروی هایش اعلام کرد برخی از شایعات مذکور دروغین و ساختگی بوده و او دیگر آن ادعاها را مطرح نمی کند، پس از این اتفاقات، مزروعی اعلام کرد دیگر سردبیری سایت نوروز را برعهده نخواهد داشت. وی همچنین از جمله عناصری بود که با وجود بازداشت بودن دبیرکل، قائم مقام دبیرکل و بسیاری از اعضای اصلی حزب مشارکت، بیانیه های تند به نام جعل و در سایت منتشر می کرد.

نامبرده به خاطر همه این خدمات صادقانه! به ناتوی فرهنگی در جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی توانست جایزه یاد شده را دریافت کند. اما رسوایی مذکور به حدی بود که حتی سایت نوروز نیز ترجیح داد خبر آن را سانسور و منتشر نکند.

برلین به یکی از چند بارانداز نیابتی سازمان «سیا» در اروپا تبدیل شده و بخشی از استخدام و به کارگیری عناصر ضد انقلاب توسط سازمان جاسوسی آمریکا در این شهر انجام می شود. برلین 9 سال پیش نیز میزبان کنفرانسی برای هماهنگی بیشتر میان عناصر ضد انقلاب از سوی بنیاد هاینریش بل بود و عناصری نظیر گنجی، کدیور، کار، دولت آبادی، اشکوری و... در آن شرکت جستند.

رضا خاتمی و مصطفی تاج زاده از جمله کسانی بودند که در زمان دولت اصلاحات و مجلس ششم، به ارتباط گیری و مذاکره با سفیر آلمان در تهران بر سر موضوعاتی چون انتخابات، پرونده هسته ای و ... پرداختند.

فرار دانشجوی مبارز با لباس زنانه! (خبر ویژه)

مجید ت از عناصر اصلی آشوب های اخیر دانشگاه امیرکبیر و خصوصا فتنه روز 16 آذر دیروز در حالی دستگیر شد که با یک پوشش زنانه کامل قصد ترک این دانشگاه را داشت.

وی که دیروز در هتاکی ها و آشوبگری های دانشگاه امیرکبیر نقش محوری داشت، غروب روز دوشنبه تلاش کرد با سرکردن چادر و مقنعه و به دست گرفتن کیف زنانه از این دانشگاه خارج شود که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

مجید ت از اعضای سابق انجمن اسلامی غیرقانونی دانشگاه امیرکبیر است که در جریان انتشار نشریان موهن دراین دانشگاه نیز نقش محوری داشت و مدیر مسئولی نشریه «خط صفر» یکی از این سه نشریه موهن را عهده دار بود. وی دیروز با انجام سخنرانی های تحریک آمیز و اهانت به مقام های نظام نقش اصلی را در ناآرامی ها دانشگاه امیرکبیر داشته است.

وطن فروش از بسیج دم می زند

علی شکوری راد نماینده مدعی اصلاحات مجلس ششم، طی مقاله ای در روزنامه حیات نو با اشاره به تأسیس حزب مشارکت در روز 5 آذر و همزمانی این روز با تأسیس بسیج مستضعفان، نوشته است «من به آرمان های بسیجیانی مانند همت ها، باکری ها و باقری ها که چکیده خوبی های یک ملت را با خود داشتند اعلام وفاداری کرده و قلبم را به آرمان های آن شهیدان عزیز می سپارم»! شکوری راد در ادامه نوشته است «من امروز افتخار می کنم که در کنار ملت بزرگی هستم که جنبش سبز را به راه انداخته است».

ظاهراً آقای شکوری راد فراموش کرده است که حزب مشارکت - حزب متبوع ایشان- «بسیج را عامل خشونت» و «فرهنگ بسیجی را عامل عقب افتادگی کشور» معرفی کرده است و یادش رفته که تا همین چند روز پیش همراه با اراذل و اوباش شعار «توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد»! بر زبان داشت و به روی خود نمی آورد که چگونه در روز قدس از اسرائیل حمایت می کرد و در روز 13 آبان، به نفع آمریکا شعار می داد.

گفتنی است این روزها برخی از اعضای حزب مشارکت که به خاطر وطن فروشی و پیروی آشکار از دستورالعمل های رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل و دهها خیانت و جنایت دیگر، طشت رسوایی آنان با سر و صدای زیاد از بام نفاق فرو افتاده است، تلاش می کنند وطن فروشی و خیانت آشکار خود به ملت را با اینگونه فریب کاری ها از اذهان عمومی پاک کرده و گریبان خویش را از مکافات و مجازات قانونی که در انتظار آنان است برهانند.

افرادی مثل شکوری راد فراموش کرده اند که مردم مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم، روح بلند و ضداستکباری شهید همت ها و شهید باکری ها و شهید باقری ها را با ماهیت برملا شده هواداران آمریکا و اسرائیل اشتباه نمی گیرند.

سوراخ (گفت و شنود)

گفت: خاتمی گفته است ملاک رأی مردم است و حکومت علی(ع) هم با خواست مردم بود.

گفتم: راستی! چه کسانی با خواست و رأی مردم برای حاکمیت حضرت امیر(ع) مخالفت کردند؟ آهان! یادم آمد، معاویه و عمر و عاص و...

گفت: موسوی هم گفته است این افتخار جنبش سبز است که همه گروهها با دیدگاهها و عقاید مختلف در آن حضور دارند!

گفتم: در جنگ احزاب هم تمام دشمنان رسول خدا(ص) اختلافات خود را موقتاً کنار گذاشته و برای مقابله با اسلام و به شهادت رساندن رسول خدا(ص) با یکدیگر ائتلاف کرده بودند.

گفت: کروبی هم گفته است کسانی را که در گذشته یار امام(ره) بوده اند نمی توان به خیانت متهم کرد!

گفتم: مگر منتظری در گذشته یار امام(ره) نبود؟ چرا امام راحل (ره) او را برکنار کرد؟ شریح قاضی هم در دوران حضرت امیر علیه السلام قاضی بود ولی بعدها حکم قتل امام حسین(ع) و یارانش را صادر کرد.

گفت: چه عرض کنم؟! چرا این عده هنوز عبرت نگرفته و متوجه نیستند چه سقوط وحشتناکی کرده اند؟!

گفتم: یارو افتاده بود توی چاه و زخم و زیلی شده بود، با خودش گفت؛ شانس آوردم که ته این چاه سوراخ نیست!!

آقای کروبی شما را چه می شود؟!

تدارکاتچی

دیروز آقای کروبی در اقدامی که از یک روحانی بعید به نظر می رسید  فحش نامه مفصلی علیه اینجانب و کیهان صادر کرد متن این فحش نامه به طور همزمان در روزنامه های زنجیره ای و سایت های ضدانقلاب  به اصلی ترین خبر تبدیل شد و دو روزنامه اعتماد و اعتمادملی آن را به عنوان تیتر اول خود برگزیدند که انشاءالله  این هماهنگی برخی از  اصلاحاتچی های داخلی و سایت های ضدانقلاب خارجی مثل دهها و صدها مورد دیگر تصادفی! بوده باشد.

و اما درباره فحش نامه آقای کروبی اگرچه گفتنی های بسیاری هست ولی در این نوشته تنها به بیان چند نکته بسنده می کنیم:

1- ابتدا باید از آقای کروبی پرسید کدامیک از فحش ها و تهمت هایی که علیه کیهان آورده اید، قبل از شما از سوی رادیوهای بیگانه نظیر اسرائیل و  رادیو آمریکا و سایت های سلطنت طلب و ضدانقلاب نثار کیهان و مدیرمسئول آن نشده است؟! خودتان قضاوت کنید. بنابراین از  ژرفای دل خدا را شکر  می کنیم که به خاطر دفاع از اسلام و نظام اسلامی و خط مبارک امام(ره) مورد  عتاب و فحاشی  دشمنان تابلودار خارجی قرار گرفته ایم و از همزبانی احتمالا ناخودآگاه برخی دوستان داخلی با آنها عمیقاً متأسفیم.

2- ماجرا این بود که  جنابعالی در صفحه اول روزنامه خود با تیتر درشت خطاب به جمهوری اسلامی ایران نوشته بودید «اعدام کودکان را متوقف کنید»! چنانچه گویی همه روزه در ایران اسلامی دهها کودک را به جوخه اعدام می سپارند و جنابعالی خواستار توقف آن شده اید!!

راستی! آقای کروبی مگر دقیقاً در همین  روزها رژیم اشغالگر قدس به جرم کودک کشی مورد اعتراض و خشم مردم جهان قرار ندارد؟ و مگر نخست وزیر رژیم صهیونیستی ادعا  نمی کند که اتهام کودک کشی را جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل  وارد کرده است؟ بنابراین اگر ادعای  شما خطاب به نظام اسلامی که «کودک کشی را متوقف کنید»!  همصدایی-البته ناآگاهانه-  با اسرائیل و آمریکا نیست، پس چیست؟! چرا به جای آن که از ادعای اسرائیل پسند خود نگران باشید، به کیهان که این همصدایی  را  ملامت کرده است فحش می دهید؟!  یعنی شما نمی دانید  که ادعای شما را دقیقاً  و بی کم وکاست اسرائیلی ها  علیه ایران اسلامی مطرح کرده اند؟  اگر می دانید که چه عرض کنم؟ و اگر نمی دانید که دانستن این مسائل یکی از مصادیق «سواد» است!

3- جناب کروبی مگر فردای آن روز که تیتر یاد شده را در روزنامه اعتماد ملی چاپ کردید، به خاطر ناروا بودن آن از خوانندگان عذرخواهی نکردید؟ روزنامه تان که موجود است و نمی توانید انکار کنید. بنابراین باید پرسید اگر خودتان اعتراف دارید که ادعای بی جا و سخیفی کرده اید چرا به کیهان که قبل از اعتراف شما به آن اعتراض کرده بود ناسزا  می گوئید؟! و چنانچه ادعای خود را قبول دارید چرا عذرخواهی کردید؟!

4-   در فحش نامه خود به گونه ای ناشیانه کوشیده اید صورت مسئله را عوض کنید و موضوع اعدام افراد زیر 18 سال را مطرح کرده و از نگارنده، پرسیده اید «شما بر مبنای کدام  دانش فقهی  و حوزوی  متعرض  محتوای اعلامیه من درباره ضرورت قانون مجازات افراد زیر 18 سال می شوید؟»

آقای کروبی! چرا طفره می روید؟ موضوع را عوض نکنید! بنده به بحث  فقهی شما اعتراض نکرده ام بلکه به ادعای اسرائیل پسند جنابعالی که هم دروغ محض  و  هم تهمت ناروا به اسلام و انقلاب است اعتراض داشته ام.

ضمناً؛ مگر جای بحث فقهی درباره مجازات اعدام برای افراد کمتر از 18 سال در روزنامه هاست؟  تاکنون کدامیک از فقهای بزرگوار اینگونه بحث ها - دقت کنید  بحث درباره موضوع و نه نتیجه آن- را در روزنامه ها مطرح کرده اند؟! آیا بهتر نبود به جای اینهمه آسمان و  ریسمان کردن، یک باردیگر  بیانیه خود را مرور می کردید و از مردم پوزش می خواستید.

5- حق با شماست! بنده دانش فقهی ندارم ولی اولا؛ مگر بحث فقه است که به دانش فقهی نیاز باشد؟ و ثانیاً؛ مگر دانش فقهی جنابعالی در حد و اندازه ای است که  ادعا کرده اید؟!  طوری نوشته اید که انگار همه فقهای بزرگ قلم  ها را زمین نهاده و دفتر و کتاب ها را کنار گذاشته اند تا نظر فقهی حضرتعالی را بشنوند؟!

6- در فحش نامه کذایی  به سوابق  خود اشاره کرده و به آن بالیده اید که ضمن تقدیر و تحسین  به خاطر اینهمه شکسته نفسی و تواضع!! نظر جنابعالی را به فرمایش تعیین کننده حضرت امام(ره)  جلب می کنم که می فرمودند «میزان حال فعلی افراد است» . بنابراین  بهتر است برای ارزیابی «حال فعلی»  افراد، معیارهای بنیادین امام راحل(ره) را ملاک قضاوت قرار دهیم به یقین می پذیرید که «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»! هست؟!

7- اینجانب  را به زعم خود ملامت کرده اید که بازجو بوده ام. بنده هیچگاه بازجو نبوده ام ولی بارها ابراز تاسف کرده و می کنم که چرا  ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران که متعلق به حضرت صاحب الزمان(عج) است  در نامه اعمال من ثبت نشده است و  خدا را شکر می کنم که به لطف او مانند کسانی نیستم که برای کسب قدرت همراه بادهای سیاسی به این سو و آن سو کشیده می شوند  و مثلاً  در زمان حضرت امام(ره)، گروهک نهضت آزادی را غیرقانونی می دانند و بعدها با همین افراد که به قول  امام راحل(ره) آمریکایی هستند، پالوده می خورند و یا یک روز از خط امام دم می زنند و روز دیگر با کسانی که به آن بزرگوار اهانت کرده اند،  ائتلاف می کنند! و یا یک روز با حضرت امام(ره) علیه دزدان بیت المال همصدا می شوند و روز دیگر از یک مفسد اقتصادی پولهای کلان می گیرند و... بگذریم که گفتنی در این باره بسیار است و قلم در نیام به صلاح نزدیکتر.

8- مرا متهم کرده اید که علیه -به اصطلاح- روشنفکران قلم زده ام ولی مصلحت ندانسته اید که بفرمائید آنها چه کسانی بوده اند؟ برای کیهان  افتخار بزرگی است که علیه دشمنان اسلام و امام و انقلاب قلم زده و هویت واقعی آنها را افشا کرده است. کسانی که؛ «فرهنگ شهادت را خشونت آفرین» می دانستند! اسلام را متعلق به 1400 سال قبل دانسته و قوانین آن را غیرقابل اجرا معرفی می کردند! شهادت امام حسین علیه السلام را نتیجه خشونت طلبی- نستجیربالله- جدش رسول خدا (ص) در جنگ های صدر اسلام می دانستند! کسانی که «انقلاب اسلامی را عامل عقب افتادگی» می نامیدند! آنها که می نوشتند «ائمه اطهار(ع) هم قابل انتقاد هستند»! و یا  «اصلی ترین مشکل ما برای برقراری دموکراسی در کشورمان این است که در ایران هنوز خدا نمرده است»! و می نوشتند «منشأ خشونت همین احکام فقهی است»! و «افکار امام خمینی(ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود»! و می نوشتند «حجاب و حیای زنان مظهر و نماد عقب افتادگی است»! و...

جناب کروبی! کیهان خدای سبحان را شاکر است که به لطف و عنایت او علیه این جرثومه های فساد و تباهی قلم زده  است و از جنابعالی که لباس مقدس روحانیت را بر تن دارید تعجب می کند  چرا مقابله کیهان با این جریانات منحرف و ضد خدا و اسلام را جرم می دانید؟! و این سأال جدی مطرح است که چرا حضرتعالی با این جرثومه های فساد و تباهی ائتلاف سیاسی داشته و در مقابل اهانت های صریح - و نه پنهان و مخفی- آنان مهر سکوت بر لب زده و می زنید؟! بدیهی است که نمی توانید لاطائلات مکتوب این عده در جبهه سیاسی وابسته به خود را انکار کنید، چرا که تماماً آشکار و علنی بوده است. و صد البته نمی توانید سکوت خود در برابر این اهانت ها را توجیه بفرمائید! حالا قضاوت بفرمائید شما قابل ملامت هستید که با این جماعت همراه بوده اید  یا کیهان که علیه آنها قلم  زده است؟! آیا شما حامی روحانیت و فقاهت و مراجع بوده اید؟ یا کسی که با این جرثومه های فاسد در افتاده است؟! جنابعالی به کلام حضرت امیر(ع) در ماجرای کشیدن خلخال از پای دختر یهودی  استناد کرده و نتیجه گرفته اید  اگر کسی در مقابل اهانت به فلان و فلان بمیرد بر او ملامتی نیست که باید عرض کنم نظرتان درباره کسی که از قصه پرغصه سکوت یک روحانی در مقابل اهانت به رسول خدا(ص)  بمیرد چیست؟!

9- راستی! آقای کروبی! آیا جنابعالی شخصیت خود را -نستجیربالله- از رسول خدا(ص)، ائمه اطهار و  حضرت امام(ره) برتر می دانید؟ به یقین پاسخ منفی است و ساحت جنابعالی از این اتهام دور است. بنابراین چرا در مقابل اهانت هم حزبی های خویش نسبت به آن بزرگواران سکوت کردید و هنگامی که خودتان به خاطر همزبانی با دشمنان اسلام مورد انتقاد قرار گرفتید، فحش نامه صادر فرمودید؟!

10- نوشته اید «شگفتا که در دوران شاه اعضای حزب توده، رستاخیزی و ساواکی می شدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانیان سیاسی می پرداختند و پس از انقلاب  برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضد انقلاب داشتند لباس مطبوعاتی می پوشند».

دراین باره لازم است عرض کنم، برخی از افراد یاد شده در حزب و گروه شما بوده اند و اما اینجانب به گواهی پرونده ام هرگز عضو گروهی نبوده و از نوجوانی مقلد حضرت امام(ره) بوده ام. شما می توانید از برخی  دوستان خود  نظیر آقای سرحدی زاده، کاظم بجنوردی، و سایر زندانیان سیاسی (10 سال تا ابد)   بپرسید که چه کسانی جمع زندانیان مسلمان را از جمع منافقین جدا کردند و چه کسانی از طریق ملاقاتی ها و پیام به بیرون زندان  با حضرت امام(ره)  و یا نمایندگان ایشان تماس گرفته و  از ایشان راهنمایی می خواستند و چه کسانی... بگذریم.

11- پرسیده اید که آیا بنده تاکنون ملاقاتی با حضرت امام(ره) داشته ام؟ برای مزید اطلاع جنابعالی باید بگویم؛ آری، بارها توفیق زیارت آن بزرگوار را داشته ام و از جمله، بعد از دستگیری  اعضای  حزب توده با  واسطه شهید محلاتی که در آن زمان نماینده حضرت امام(ره) در سپاه بودند برای مباحثه با احسان طبری درباره  مارکسیسم و نقد آن مأموریت یافتم و بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به اسلام- که نتیجه مستقیم مراجعه وی به شخصیت عظیم حضرت امام(ره) و  آثار استاد شهید مطهری بود- مورد لطف حضرت امام(ره) نیز قرار گرفتم. شهید محلاتی به ظاهر در میان ما نیست ولی اسناد آن که موجود است. بپرسید و یا به سخنرانی شهید محلاتی در  اجتماع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب شیراز مراجعه بفرمائید و موارد دیگری که اطلاع از آن برای جنابعالی به آسانی امکانپذیر است.

12- در جای جای فحش نامه خود به انتخابات اشاره فرموده و این پرسش منطقی را بی پاسخ گذاشته اید که مگر به خاطر انتخابات باید دفاع از اسلام و انقلاب را تعطیل کرد؟

13-اگرچه هنوز گفتنی های مستند دیگری باقی است اما فقط به یکی دیگر از اصلی ترین گفتنی ها که جان کلام نیز هست اشاره می شود.

به فحش نامه ای که دیگران برایتان نوشته و جنابعالی امضاء فرموده اید یک نگاه دیگر بیندازید. ملاحظه فرمودید؟! حالا خودتان قضاوت کنید که مخاطب این فحش نامه کیهان است یا در آن، برخی از ضدانقلابیون به بهانه کیهان، بغض ها و کینه های  فروخورده خود از امام(ره) و انقلاب را خالی کرده اند؟! اگر کسانی که فحش نامه را برایتان نوشته اند فقط به کیهان فحش داده بودند، هرگز پاسخی نمی دادیم، ولی....

راستی آقای کروبی! نگاهی هم به سایت های ضدانقلاب بیندازید و  پیچ رادیوهای بیگانه را بپیچانید، برای شما چه هورایی می کشند و به خاطر فحش نامه کذایی چه تشویق و تقدیری است که پشت سرهم نثارتان می کنند!...یادتان هست که امام(ره) می فرمودند هر وقت دیدید دشمنان اسلام از مواضع و عملکرد شما حمایت می کنند در کار خود شک کنید؟

جناب آقای کروبی!

باور بفرمائید- و چنانچه باور ندارید در آینده ای نزدیک به چشم خود می بینید- که برخی از اطرافیان شما نه فقط کمترین ارادتی به شما ندارند بلکه حضرتعالی را تنها در حد یک بلندگو برای اظهارات ساختارشکنانه می خواهند. چرا؟! آنها در پی آنند که شمارا بیرون از نظام قلمداد کنند تا انتخابات آینده را آنگونه که آمریکایی ها با صراحت  اعلام داشته اند به انتخاباتی دو قطبی که یک قطب آن  پای در بیرون نظام دارد تبدیل کنند. بدیهی است که حضرتعالی علی رغم انتقادات جدی که به برخی از مواضع و عملکردتان وجود دارد، شخصیتی در حوزه نظام اسلامی  هستید همانگونه که آقای مهندس موسوی نیز چنین است. کیهان در پی اثبات این واقعیت است بنابراین اگر هم انتقادی می کند خیرخواهانه و دلسوزانه است حتی اگر لحنی تلخ داشته  و گاه با تمثیل ها و لطیفه هایی همراه باشد که فقط تمثیل است و  طنز و  همانطور که می دانید  «مثل عین ممثل» نیست، اما   برخی از اطرافیان شما  حضرتعالی را بیرون از نظام  می پسندند  همانها که در گذشته ای نه چندان دور در مقابل شما ایستاده بودند. حالا قضاوت بفرمائید کدام دوست و کدام دشمن است؟

حسین شریعتمداری